تحلیل واقعه عاشورا

محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر

در ایام ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.

تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)

نزدیک غروب است؛ امام حسین علیه‌السلام در بیرون یکى از خیمه‌ها در حالى که شمشیر را روى زانوهایش گرفته و دست به روى شمشیر و سرش را روى دستش گذاشته خوابش برده است. زینب با صداى همهمه لشگر، صداى پاى اسبها و بهم خوردن اسلحه‌ها از خیمه بیرون آمد، دید یک فوج لشگر مثل موج دریاست که دارد حلقه را تنگتر مى‌کند. برادر! برادر! سر و صداها را مى‌شنوى؟ امام حسین سر را بلند کرد؛ یک نگاهى کرد ولى بدون اینکه توجه زیادى بکند فرمود: الآن جدم پیغمبر را در عالم رؤیا دیدم، به من فرمود: حسینم! عن‌قریبٍ به من ملحق خواهى شد. برادرم ابى‌الفضل! فورا برو ببین چه خبر تازه‌اى است، چه مى‌خواهند؟ چنین قرارى نداشتیم، چه تازه‌اى رخ داده است؟ جناب ابى‌الفضل با چند نفر از سران سپاه حسینى فورا سوار مى‌شوند و در مقابل لشگر مى‌روند، مى‌گوید چه خبر است، چه تازه‌اى است؟ برادرم حسین مى‌فرماید که فعلاً صحبت جنگ نبود، چه مى‌گویید؟ گفتند: امر امیر رسیده است که به صرف رسیدن نامه، یا جنگ یا تسلیم. برو به برادرت اطلاع بده؛ آیا حاضر است الآن تسلیم بشود ما او را دست‌بسته تحویل ابن‌زیاد بدهیم؟ اگر حاضر نیست همین الآن وارد جنگ بشویم. فرمود من باید پیغام شما را به برادرم بدهم و جواب بگیرم. فورا تنها جناب ابى‌الفضل برگشت. سایر صحابه شروع کردند به نصیحت کردن، موعظه کردن و خطابه خواندن. برادر! حرف اینها این است. فرمود: اما تسلیم محال است. من تسلیم اینها بشوم که سرنوشت من را اینها معین کنند؟! به خدا قسم که با اینها خواهم جنگید ولى فقط یک تقاضاى کوچک دارم، ببین مى‌پذیرند یا نمى‌پذیرند. تقاضاى من این است: صبر کنند تا فردا؛ فردا با هم مى‌جنگیم. بعد براى اینکه منظور خودش را از این تأخیر بیان کرده باشد فرمود خدا خودش مى‌داند که من مناجات با او را دوست دارم، من مى‌خواهم امشب را با خداى خودم خلوت کنم. جناب ابى‌الفضل آمد، فرمود: برادرم مى‌فرماید با شما مى‌جنگم، تسلیم نمى‌شوم. ولى برادرم یک تقاضا از شما دارد، مى‌گوید صبر کنید فردا. یک عده که به اصطلاح خیلى انضباطى بودند گفتند امر امیر تخلف‌بردار نیست. امر امیر این است که به محض رسیدن نامه اقدام کنید، حالا که نامه رسیده ما حق تخلف نداریم. ولى یک عده دیگر که از اینها آزادتر فکر مى‌کردند گفتند حق این است که مهلت بدهیم. آن عده پافشارى کردند که خیر، صبر نمى‌کنیم؛ این عده پافشارى کردند که صبر مى‌کنیم.

ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
دیدگاه ها (۰)

تفسیر قرآن

روز چهارشنبه

احکام

تفسیر قرآن

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط